Nokta Makro Time Machine سفر در زمان برای کشف گنجهای تاریخی!

بهترین فیلم های سفر در زمان 50 فیلم + امتیاز IMDB

حال یک فیلم تاریخی ماجراجویی چه خصوصیاتی می‌تواند داشته باشد؟ برای فهم پاسخ این پرسش سری به فهرستی از بهترین فیلم‌های تاریخی ماجراجویی زده‌ایم. «لورنس عربستان» هم نه تنها یکی از بهترین فیلم‌های تاریخی ماجراجویی تاریخ سینما بلکه یکی از عظیم‌ترین‌ها هم هست. نکته این که دیوید لین تمام این عظمت را گرفته تا به درون یک نفر نقب بزند و از او بگوید. در واقع فیلم سفر بیرونی شخصیت‌ها را بهانه‌ای قرار می‌دهد برای بازگو کردن دردهای آدمی؛ دردهای آدمی که دوست دارد بداند کیست؟ دوست دارد به جایی و مکانی تعلق داشته باشد. دوست دارد جایی را پیدا کند که وجودش ارزش داشته باشد و کارش مهم تلقی شود.

بیل مری در این فیلم نقش هواشناسی خودشیفته را ایفا می‌کند که برای انجام ماموریت خود در روز گراندهاک به شهری کوچک فرستاده می‌شود. با این‌حال او خیلی زود متوجه می‌شود در حلقه‌ای زمانی گیر کرده و طول یک روز بارها و بارها برایش تکرار می‌شود. در این فیلم بیل موری، سفر زمانی به شکل معمولش نداریم، ولی ماجرا درباره‌ی لوپ تکرارشونده‌ای است که شخصیت اصلی داستان را در یک روز تمام نشدنی گیر می‌اندازد‌. در اینجا هم با همان ایده‌ها سروکار داریم، اینکه اگر فرصتی دوباره نصیبمان شود تا زندگی‌امان را تکرار کنیم، چه انتخاب‌هایی می‌کردیم. روز موش خرما از این جهت جذاب و شگفت‌انگیز است که به ما می‌گوید این تغییرات را از همین امروز و الان هم می‌توانیم اعمال کنیم و نیازی به رفتن به دهه‌ها پیش نیست. بازیگران یک سریال علمی تخیلی آبکی طی ماجراهایی درگیر یک سفر فضایی واقعی می‌شوند.

اما در نتیجه‌ی همه‌ی این اتفاقات فردی که همه را پشت سر می‌گذارد، دیگر آن آدم ابتدای داستان نیست. فیلم «لورنس عربستان» یکی از بهترین نمونه‌ها در تعریف کردن قصه‌ی چنین افرادی است. جیک جیلنهال در این فیلم نقش کاراکتر اصلی یعنی دانی دارکو را ایفا می‌کند که در ادامه با خرگوشی غول‌پیکر به نام فرانک روبه‌رو می‌شود. دانی بعد از آگاه شدن از این موضوع زنجیره‌ای از اتفاقات عجیب و غریب برایش رخ می‌دهد. دانی دارکو یکی از فیلم های سفر در زمان است که بدون شک با داستان جذابش استحقاق حضور در لیست ما را دارد. اگر به ماشین زمان دسترسی داشتید به کجا سفر می‌کردید؟ ممکن است این پرسش‌ را بارها از خود پرسیده باشید.

هفت سال بعد از قسمت اول، جیمز کامرون همه چیز را چندبرابر بزرگتر، بهتر و جذابتر کرد و دنباله‌ای ساخت به‌یادماندنی و عظیم. این بار نه تنها با انفجارهای تکان‌دهنده و جلوه‌های ویژه‌ی خیره‌کننده طرف بودیم، بلکه مضامین عمیق‌تری هم در داستان مطرح می‌شد و کامرون سؤال‌های جدی و مهمی مطرح می‌کرد. قسمت اول ترمیناتور که سال ۱۹۸۴ آمد ایده‌ی درخشانی داشت؛ آرنولد شوارتزنگر سایبورگی قاتل بود که از آینده می‌آمد تا پیشخدمتی به نام سارا کانر را بکشد، زنی که مادر رهبر آینده‌ی انسان‌ها در جنگ با ماشین‌ها است‌. یکی از کلیدی‌ترین تکنولوژی‌های فیلم وسیله‌ای است به نام اُمگا ۱۳ که عملا یک ماشین زمان است، ولی نه یک ماشین زمان خیلی به درد بخور چون فقط شما را ۱۳ ثانیه به عقب می‌فرستد. این زمان احتمالا کمترین مقداری است که در تاریخ ماشین‌های زمان دیده‌ایم، ولی آن‌طور که مشخص می‌شود همین ۱۳ ثانیه برای نجات همه کافی است. در پایان کار، کاربران می‌توانند تصاویر خود را دانلود کنند و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند.

اما این بازیگر در هیچ‌کدام از این آثار کاراکتری نبود که خود در زمان سفر کند. هری پاتر و زندانی آزکابان نه تنها بهترین فیلم هری پاتر محسوب می‌شود، بلکه به‌عنوان یکی از بهترین فیلم های سفر در زمان نیز شناخته می‌شود. هری (با بازی دنیل ردکلیف) طی سال سوم تحصیلش در هاگوارتز سعی دارد تا به ارتباط خود با مجرم شناخته شده سیریوس بلک (با بازی گری الدمن) پی ببرد. در همین راه او با یک زن جوان (با بازی ریچل مک‌آدامز) آشنا شده و عاشق او می‌شود. به همین دلیل نیز موهبت سفر در زمان برای او تبدیل به هدیه‌ای تلخ و شیرین می‌شود.

فیلم کد منبع (source code)، فیلمی آمریکایی به کارگردانی دانکان جونز با بازی جیک جیلنهال شباهت زیادی به فیلم لبه فردا دارد. قهرمان فیلم، کاپیتان کالتر استیونس‌ (با بازی جیک جیلنهال) پس از برخاستن در بدن شخصی دیگر، متوجه می‌شود بخشی از مأموریت آزمایشی دولتی برای یافتن بمب‌گذار حادثه‌ی یک قطار مسافربری است. او تنها هشت دقیقه برای حل مشکل زمان دارد و پس از هشت دقیقه زمان او دوباره از ابتدا آغاز می‌شود. او این مأموریت را بارها و بارها به امید نجات جان انسان‌ها تکرار می‌کند. مارتی با سفر به گذشته می‌تواند از بروز برخی اتفاقات بد مثل مرگ دوستش دکتر براون یا از به قدرت رسیدن دشمنانش جلوگیری کند.

آن‌ها باید همه کار را دقیقا به همان شکل قبل انجام دهند تا به آینده برسند و جیکوب متولد شود. اما وسوسه‌های خیلی بزرگی وجود دارد که آن‌ها کارهای متفاوتی انجام دهند. یک پدیده جوی نادر، به یک آتش نشان در شهر نیویورک اجازه می‌دهد که به واسطه‌ی رادیوی آماتور با پسر خود ارتباط برقرار کند؛ ارتباطی که با ۳۰ سال بعد برقرار شده است. پسر از این فرصت استفاده می‌کند تا به پدر خودش در مورد مرگ قریب‌الوقوع او در آتش‌سوزی انبار هشدار دهد. بااین‌حال، چیزی که آن‌ها نمی‌دانستند، این بود که تغییر تاریخ، مجموعه جدیدی از حوادث غم‌انگیز از جمله قتل مادرش را آغاز کرده است.

دیپ ‌فیک‌ها که به عنوان جعل عمیق هم شناخته می‌شوند، بدون حاشیه نیستند و دلایل زیادی برای نگرانی وجود دارد زیرا دیپ فیک، توانایی تصاویر جعلی در کمک به انتشار اخبار جعلی، هویت سازی جعلی و حتی تقلب را دارد. شرکت My Heritage علاوه بر این خدمات، محصولاتی مانند کیت‌های آزمایش DNA مبتنی بر بزاق دهان نیز ارائه می‌کند. که براساس گفته‌های این شرکت می‌تواند گروه‌های قومی و مناطق جغرافیایی اجداد شما را براساس DNA مشخص کند. این ویژگی در زمان راه اندازی برای یک دوره مقدماتی رایگان می‌باشد (با محدودیت یک مدل و 50 موضوع برای هر کاربر، که در مجموع برابر با 400 تصویر است). البته این تصاویر واترمارک خواهند داشت تا از تصاویر واقعی افراد متمایز باشد. شرکت My Heritage گفته است که آن‌ها متعهد به استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی هستند.

فهرست بهترین فیلم های سفر در زمان، بدون نام بردن از «ورود» قطعا ناقص خواهد بود. در این فیلم، موضوعات زمان، ارتباطات و پیچیدگی‌های ادراک انسانی به‌شکلی خاص و مسحورکننده به تصویر درمی‌آیند. ماجرا از این قرار است که کشتی‌های فضایی مرموزی در سراسر جهان ظاهر شده‌اند. زنی زبان‌شناس هم مأمور شده تا از زبان این موجودات سردربیاورد و با آنها ارتباط برقرار کند. سفر در زمان مفهومی است که در عنوان فیلم نیز دیده می شود، فیلمی که بسیاری آن را شناخته شده ترین فیلم این ژانر فرعی علمی تخیلی می دانند. اولین قسمت از سه گانه Back To The Future  در مورد نوجوانی به نام مارتی مک فلای است که به طور تصادفی بعد از استفاده از یک ماشین زمان که توسط دوست و راهنمایش ساخته شده به دهه ۱۹۵۰ باز می گردد.

گیل یک نویسنده موفق هالیوودی است که می‌خواهد اولین رمان خود را بنویسد اما حسابی مشکل دارد. او عاشق این شهر می‌شود و فکر می‌کند که بهتر است او و اینز، بعد از ازدواجشان به پاریس نقل مکان کنند. اما اینز اصلا چنین عقیده رمانتیکی ندارد، علاقه‌ی او به این شهر را درک نمی‌کند و این ایده را که دهه ۱۹۲۰ دوران طلایی بوده، قبول ندارد. زمانی‌که اینز مشغول خوشگذرانی با دوستانش است، گیل در نیمه شب پیاده‌روی می‌کند و چیزی را که می‌تواند منبع الهام نهایی برای نوشتن باشد، پیدا می‌کند. جیک جایلنهال که در مرکز داستان این مورد از بهترین فیلم های سفر در زمان قرار دارد، نقش یک فرمانده ارتش ایالات متحده به نام کولتر استیونز را ایفا می‌کند.

اگر آثار سرشناس او را دیده باشید، از تماشایش روی پرده در حین دیدن فیلم «ماموریت» جا خواهید خورد و البته به دلیل حضور قابل فبولش خیلی زود این نقش تازه را خواهید پذیرفت. از سوی دیگر کارگردان قدر جنگل‌های بارانی و انبوه محل وقوع حوادث را می‌داند و از آن‌ها استفاده‌ی کافی می‌برد. او می‌داند که این جنگل‌ها بیش از آن که برای مسیحیان از اروپا آمده زیبا باشند، خوفناک و وهم‌آلود هستند. پس از کنار هم قرار گرفتن این زیبایی و ترس نهفته در پشت آن‌ها می‌توان استفاده کرد و احساسات متناقضی از دل قاب بیرون کشید. رولند جافی موفق به انجام این کار می‌شود تا سفر این مسیحیان هم سفری ترسناک باشد و هم از دل زیبایی‌های وهم‌آلود مسیر، هر کدام به درک تازه‌ای از زندگی برسند.

حال دو هماورد چنان با هم گلاویز می‌شوند و کارگردان چنان درگیری این دو را به نمایش می‌کشد که گویی به یک رقص زیبای دو نفره چشم دوخته‌ایم. در فیلم‌های داستانی او هم این شیوه‌ی نگاه وجود دارد با این تفاوت که قصه‌ها کمی ترسناک‌تر است و دستان ورنر هرتزوگ برای گفتن از ترس‌هایش بازتر. در چنین قابی باید این فیلم را در فهرست بهترین فیلم‌های تاریخی ماجراجویی قرار داد. اما فیلم به لحاظ بازی به جرمی آیرونز تعلق دارد و او است که تمام قاب‌های فیلم را از آن خود می‌کند. فیلم «ماموریت» برنده نخل طلای کن در سال اکرانش شد و البته در اسکار هم درخشید و در رشته‌های اصلی نامزد دریافت اسکار شد.

ارگ بم، بزرگترین سازه خشتی جهان، و پاسارگاد، آرامگاه کوروش بزرگ، هر دو نمادهایی از تمدن و قدرت ایران باستان هستند. بازسازی این بناها با هوش مصنوعی، به ما اجازه می‌دهد تا به شکلی واقعی‌تر و ملموس‌تر، به گذشته سفر کنیم. دیدن این سازه‌ها به شکلی که در زمان خود بوده‌اند، نه تنها باعث تحسین مهارت‌های معماری و مهندسی گذشته می‌شود، بلکه حس ارتباطی عمیق‌تر با تاریخ و هویت ایرانی را در ما برمی‌انگیزد. بنابراین اگر شما هم از علاقمندان به این موضوع علمی تخیلی هستید، حتما این مقاله را تا انتها دنبال کنید. در این حلقه باطل پرتکرار به مرور شاهد رشد و بلوغ شخصیت قهرمان فیلم هستیم. احتمالا می‌دانید که داستان این فیلم بعدها در ایران هم مورد تقلید قرار گرفت و نسخه‌ای ایرانیزه‌شده به نام «آخرین روز ماه» با بازی «امیر جعفری» براساس آن ساخته شد.

این فیلم، یکی از اولین آثار هالیوودی به شمار می‌رود که از جلوه‌های CGI گسترده استفاده کرده است. خصوصا، اولین فیلمی بود که از نورپردازی مبتنی بر تصویر و المان‌های دیگر استفاده می‌کرد. این فیلم تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و امتیازات بالایی به‌دست آورد؛ همچنین با بودجه ۹ میلیون دلاری، بیش از ۱۸ میلیون دلار در باکس آفیس درآمد داشت. سفر در زمان با قابلیت‌های بی‌پایان و تناقض‌های جذابش هم برای فیلم‌سازان و هم برای مخاطبان جذاب است. مفهوم تغییر گذشته و مشاهده وقایع تاریخی یا دیدن آنچه در آینده رخ می‌دهد، قوه تخیل را فعال می‌کند. بهترین فیلم های سفر در زمان نه‌تنها شما را به زمان‌های مختلف می‌برند، بلکه شخصیت‌ها و داستان‌های جذابی هم دارند.

در این فیلم سفر در زمان، ماجرای یک مخترع قرن نوزدهمی را دنبال می‌کنیم که به‌امید تغییر وقایع گذشته به ۸۰۰هزار سال آینده سفر می‌کند. وقتی طرفداران سینما خبر ساخت و انتشار فیلمی را شنیدند که در آن یک مامور ویژه سعی دارد جنایات را قبل از رخ دادن متوقف سازد، به سرعت به یاد فیلم Minority Report افتادند. اما فیلم Predestination که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد ژانری دیگر را به تنوع کاری ایتان هاوک اضافه کرد. این بار داستان این فیلم در مورد پیشگویی های مامور سفر در زمان داستان است که سعی دارد به گذشته بازگشته و قاتلان را از انجام قتل بازدارد. در فیلم Predestination او آخرین ماموریتش را انجام می دهد که طی آن باید قاتلی را بیابد که در آینده ای نزدیک نه جان یک نفر بلکه جان هزاران نفر را به خطر می اندازد.

فیلم اسکله (La Jetee) به کارگردانی کریس مارکر یکی از منحصر‌به‌فردترین نمایش‌های سفر در زمان است. این فیلم داستان مردی زندانی را در پاریس پس از جنگ جهانی سوم روایت می‌کنند. علاقه‌ی او به زنی با خاطره‌ای مبهم از دوران پیش از جنگ، توجه گروهی از دانشمندان اسرارآمیز را به او جلب می‌کند. به همین دلیل آن‌ها این شخص را به‌عنوان نمونه‌ی بی‌نقصی برای آزمایش‌های سفر در زمان خود می‌بینند. داستان این مورد از بهترین فیلم های سفر در زمان، حول مرد جوانی می‌چرخد که در حرفه‌ی هواشناسی کار می‌کند. او موظف است که درباره یک پیشبینی آب و هوایی خاص، داستانی را پوشش دهد؛ کاری که هیچ رغبتی نسبت به انجام آن ندارد.

ولورین به دهه ۱۹۷۰ بازگردانده می‌شود تا از رویدادی فاجعه‌بار که می‌تواند مسیر تاریخ را عوض کند، پیشگیری کند. در این فیلم ماجرای گروهی از دوستان را دنبال می‌کنیم که یک ماشین زمان را پیدا می‌کنند. این ماشین می‌تواند از چیزها در ۲۴ ساعت آینده عکس بگیرد و اتفاقات پیچیده‌تری را رقم بزند. تخت سلیمان، با تاریخچه‌ای که به دوران مادها برمی‌گردد، یکی از مهم‌ترین سایت‌های باستانی ایران است که توسط هوش مصنوعی بازسازی شده است. این بازسازی‌ها نشان می‌دهند که چگونه این مکان در طول قرون مختلف، از محل مقدس زرتشتیان به یک مرکز مهم در دوران ساسانیان تبدیل شده است. تصاویر بازسازی شده از این بنا، ترکیبی از طبیعت و تاریخ را به نمایش می‌گذارند که هر بیننده‌ای را مجذوب می‌کند.

فیلم «آپوکالیپتو» یکی از مهیج‌ترین فیلم‌های تاریخی ماجراجویی تاریخ سینما است. مل گیبسون می‌داند با وجود عدم استفاده از کلام و قرار دادن یک شخصیت در مرکز قابش، نمایش یک تعقیب و گریز طولانی ممکن است خسته کننده از کار درآید و تماشاگر را پس بزند. به این معنا که مخاطب پس از تماشای ده دقیقه یا بیست دقیقه از این فرار خسته شود و منتظر نتیجه‌ی پایانی بماند. به هر حال نمایش بی‌وقفه و پر از تکرار یک کنش خیلی زود هر مخاطبی را دلزده می‌کند. مل گیبسون این را می‌داند و برای فرار از این مخمصه از سه راهکار بهره می‌برد.

درباره‌ی زمان (about time) فیلمی به کارگردانی ریچارد کورتیس، با بازی ریچل مک‌آدامز و دامنل گلیسون است. تیم لیک که در کرنول بزرگ شده است در تولد بیست و یک سالگی خود از پدر خود می‌آموزد که مردان خانواده‌اش توانایی سفر به گذشته را دارند. پدر تیم از او می‌خواهد از این توانایی برای رسیدن به شهرت یا پول استفاده نکند در نتیجه تیم تصمیم‌ می‌گیرد از این توانایی برای تغییر زندگی خود و افرادی که دوستش دارد استفاده کند. لبه‌‌ی فردا (Edge of Tomorrow) فیلمی به کارگردانی داگ لیمان، با بازی تام کروز و امیلی بلانت است. چند سال بعد اتحادیه‌ای برای مقابله با آن‌ها تشکیل می‌شود و انسان‌ها در مقابل فرازمینی‌ها پیروز می‌شوند.

هدف کلی دانشمندان تأکید بر موقعیت ویروس به در خالص‌ترین شکل ممکن است به‌طوری‌که بتوانند درمان آن را برای مردم در سال ۲۰۳۵ پیدا کنند. در سال ۲۰۲۹، جنگ هسته‌ای بین انسان‌ها و ماشین‌ها به وقوع پیوسته و ماشین‌ها که به رهبری هوش مصنوعی قدرتمندی به نام اسکای‌نت اداره می‌شوند، بر انسان‌ها غلبه کرده‌اند. در دنیای آینده، ماشین زمان از طریق استوانه‌ها و پلکان پیچیده‌ای که این دو دنیای مختلف را به هم وصل می‌کنند، به حرکت درمی‌آید. در این دنیای ترسناک و بی‌رحم، قهرمان داستان در جستجوی راهی برای بازگشت به زمان حال است. در سومین قسمت از مجموعه فیلم‌های «هری پاتر»، هری و هرمیون و ران در هاگوارتز با مشکلات جدیدی روبه‌رو می‌شوند و هری و هرمیون به گذشته سفر می‌کنند تا حقایقی درباره سیریوس بلک را کشف کنند.

اما قدم گذاشتن در این وادی خطرناک به قدم گذاشتن در باتلاقی می‌ماند که انتها ندارد و می‌تواند مرد را غرق کند. نکته‌ی نهایی این که فیلم «13 آدمکش» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخی ماجراجویی، فیلم دیگری از سینمای ژاپن در این فهرست است. در مقدمه اشاره شد که برای ژاپنی‌ها سفر فقط حرکت کردن از نقطه «الف» به نقطه «ب» نیست. خود مسیر هم ارزش دارد و می‌تواند دلیلی برای ساخته شدن یک فیلم یا نوشته شدن یک قصه باشد. پرده‌ی پایانی هم که همان مقصد است، ضیافتی است برای دلباختگان به سینمای اکشن و رزمی.

این سه نویسنده نیز تصمیم می‌گیرند تا برای مصاحبه جهت همراهی او در این سفر به نزدش بروند. چندین بار (Time after Time) فیلمی به کارگردانی نیکولاس میر با بازی مالکم مک‌داول و دیوید وارنر است. اچ جی ولز (با بازی مالکم مک داول) ماشین زمانی ساخته و قصد دارد با استفاده از آن به آرمانشهری در آینده سفر کند. اما پیش از آن جک (با بازی دیوید وارنر) از این ماشین برای فرار از پلیس و سفر به سال ۱۹۷۹ استفاده می‌کند. ولز جک را تعقیب می‌کند و از ایمی کارمند بانک برای دستگیری جک کمک می‌خواهد. نیمه‌شب در پاریس فیلمی کمدی فانتزی به کارگردانی وودی آلن با بازی اوون ویلسون و ریچل مک‌آدامز است.

در این فیلم زیبا، ماجرای دو فرد تنها را دنبال می‌کنیم که یکی در زمان حال و دیگری در ۲ سال آینده زندگی می‌کند. آنها می‌توانند از طریق یک صندوق پستی جادویی در خانه‌ای روی برکه با هم ارتباط برقرار کنند. مکاتبات این دو نفر با یکدیگر باعث شکل‌گیری علاقه‌ای میان آنها می‌شود اما مسئله این است که آنها هیچ وقت نمی‌توانند به هم برسند. سازندگان این اثر علمی‌تخیلی از ماجرایی مرموز به‌نام آزمایش فیلادلفیا که در سال ۱۹۴۳ در نیروی دریایی آمریکا اتفاق افتاد الهام گرفته‌اند. این آزمایش‌های مرموز باعث شدند که یک کشتی جنگی و خدمه آن ناپدید شوند.

در سینمای ورنر هرتزوگ از همان زمان ابتدای کارش تا به امروز سفر معنای یکه‌ای داشته است. مثلا در فیلم‌های مستندش این طی طریق از بیرون آدمیزاد به درون ذهن و اندیشه‌اش، حالتی شاعرانه به خود می‌گیرد و البته در نهایت با طرح سوال‌هایی فلسفی در باب چرایی و چیستی خلق جهان پایان می‌یابد. داستان فیلم سه‌گانه‌ی «سامورایی» هم در چنین دورانی می‌گذرد و قهرمان داستان برای نمایش توانایی‌هایش مجبور است در دوئل‌های مختلف شرکت کند و فرصت مبارزه در میدان نبردهای بزرگ با حضور دو ارتش را ندارد. اما در همین حین موفق به پایه‌گذاری شیوه‌ای از شمشیرزنی می‌شود و البته به دلیلی شیوه‌ی زندگی‌اش هم حالتی روحانی پیدا می‌کند و هم در مقام یک فیلسوف دست به قلم می‌شود. نکته‌ی اول این که در فهرست فیلم‌هایی چون «گلادیاتور» (Gladiator) ساخته‌ی ریدلی اسکات یا مجموعه‌ی «ایندیانا جونز» (Indiana Jones) حضور ندارند. سفر در زمان همیشه یکی از بزرگ‌ترین آرزوها و فانتزی‌های بشر بوده است.

در این اثر بعد از اختراع راهی برای سفر در زمان تنها گروهی از افراد خاص می‌توانند به واسطه بازار سیاه به 30 سال عقب‌تر بازگشته و اقدامات خود را انجام دهند. فیلم 12 میمون توانست روایت جالب دیگری را برای دنیای فیلم های سفر در زمان به ارمغان بیاورد. یک مجرم از سال 2035 به گذشته سفر می‌کند تا به علت پخش یک ویروس مرگبار پی ببرد، اما این فرد اشتباهاً به سالی دیگر فرستاده می‌شود. طبق اطلاعات جمع‌آوری شده گفته می‌شود که دلیل اصلی پخش این ویروس زیر سر گروهی تروریستی به نام 12 میمون است. این فیلم دارای حس طبیعی خاصی بوده و آن را به کاراکترهای خود نیز منتقل می‌کند.

او در این روز به قتل می‌رسد، اما پس از مرگ دوباره از خواب بیدار می‌شود و وقایع دوباره به همان ترتیب تکرار می‌شوند.

حال سامورایی‌ها بیشتر در مقام ابزاری برای سرکوب یا محافظان ارباب به کار می‌رفتند و دیگر خبری از افتخار حضور در میدان جنگ نبود. شرافت سامورایی هم در این دوران به حفظ جان ارباب گره خورد و این مردمان به طبقه‌ای تازه تبدیل شدند. فیلم‌های ژاپنی بسیاری به نبرد معروف «سکیگاهارا» پرداخته‌اند و ملهم از آن روزگار قصه‌ای بیرون کشیده‌اند. حتی سریال موفق این روزها یعنی «شوگان» (Shogun) هم که بیشتر ساخت آمریکایی‌ها است، با الهام از وقایع منتهی به آن نبرد تاریخی ساخته شده است. آکیرا کوروساوا هم فیلم‌های مختلفی را به آن دوران اختصاص داده که می‌توان از بین آن‌ها به فیلم «دژ پنهان» اشاره کرد که در ادامه به آن می‌رسیم.

وسیله مورتی می‌تواند با یک کلیک لحظات ناخوشایند یا خسته‌کننده زندگی مایکل را با سرعت به جلو ببرد. کم‌کم مایکل از این دستگاه سوءاستفاده می‌کند، اما این کار او عواقبی جدی در پی دارد. ابزار جدیدی به نام AI Time Machine به کاربران اجازه می‌دهد با استفاده از تصاویر خود، چهره‌شان را به ده‌ها یا صدها سال قبل ببرند. این ابزار با کمک هوش مصنوعی کار می‌کند و محصول شرکت MyHeritage است که قبلاً ابزار زنده‌کردن تصاویر افراد در گذشته را عرضه کرده بود. در سال ۲۰۳۵، بروس ویلیس می تواند از زندان آزاد شود اگر موافقت کند که به گذشته بازگشته و از یک بیماری آخرالزمانی هولناک جلوگیری کند. به نظر ماموریت دشواری است اما او چاره دیگری جز پذیرش این ماموریت ندارد.


فلزیاب پروتون ۱۶ سنسور